جهانی که انسان را خلق نمود؛ انسانی که جهانی دِگر را آفرید (قسمت اول)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در email

سلام و ایام به کام

موضوعی که قصد دارم به اتفاق و همراهیِ شما مخاطبین عزیز به آن بپردازم؛ جدید، جذاب و بسیار عمیق می‌باشد لذا نوشتن، پرداختن و اندیشیدن به آن، در یک پست اگر هم ممکن باشد، اصولی نیست و سعی می‌کنم هر پست متشکل از ۵۰۰ الی ۷۰۰ کلمه بوده تا از طرفی نویسنده، بخاطر نوشتن متن طولانی، در دام خستگی گرفتار نشود (زیرا تجربه بر بنده آموخته که یک نویسنده‌‌، چنان شوقی برای نوشتن باید داشته باشه تا بتونه کلمات رو به رقص وادار کنه و واژه‌ها و کلمه‌ها براش در حکم رنگ‌هایی برای خلق نقاشی‌های زیبا باشه، خستگی دشمنِ تمرکز و پیوندش با نویسنده، فرزندان ناصالحی همچون کم توجهی، ادا نکردن حق مطلب و … به بار می‌آوره) و از طرف دیگر، بیش از ظرفیتِ ظرفِ حوصله‌ی شمای خواننده نباشه و خواندن آن سه دقیقه و نهایتاً چهار و نیم دقیقه طول بکشه.

نکات قابل توجه:

۱- سبک نوشتاری، نثر ساده و شکسته بوده (سبکی که خودم نیز دوستش دارم و حس صمیمیت و خودمونی بودن رو ازش می‌گیرم)

۲- آمار و اعداد به صورت کلی و تقریبی می‌باشد. 

۳- بخش اول (الف) به صورت کلی و نه جزئی خواهد بود زیرا نیازی به وارد شدن به جزئیات نمی‌باشد.

۴- بخش دوم (ب) به شکل جزئی‌تر ارائه خواهد شد و نود درصد کل مطلب به صورت سلسله‌ای به این بخش اختصاص خواهد یافت.                                               

۵- این مبحث را به دو قسمت کلی تقسیم‌بندی کرده و بعد هر قِسم را بخش بندی ‌می‌کنیم.

الف: جهانی که انسان را به وجود آورد:

  • نیم نگاهی به قرن بیستم
  • پیدایش زمین
  • پیدایش انسان
  • پیدایش تمدن

ب: انسانی که جهانِ دیگر خلق نمود.

  • سه موج بزرگ در تاریخ بشریت
  • قرون وسطی و رنسانس
  • انقلاب علمی و ورود به عصر جدید 
  • قرن بیستم
  • قرن بیست و یکم
  • انتقام و خلق جهان دیگر توسط انسان

 

مقدمه با نیم نگاهی به قرن بیستم:                                                                                                                                                                             

قرن بیستم میلادی، دو لکه‌ی ننگ بزرگی به لکه‌های سیاه و ضدانسانیِ انسان‌ها بر روی پیراهنِ تاریخ بشریت افزود! جنگ‌های جهانی اول و دوم که جمعاً کمتر از دوازده سال به درازا کشید، در مجموع حدوداً ۶۷ میلیون از هم کُره‌ای‌ها‌ی (زمین) ما را به کام مرگ کشید! دشمنی انسان نه با موجوداتی غیرِ هم‌نوع بلکه دقیقاً با هم‌جنس خویش! آدم‌ها علیه آدم‌ها (انسان گرگ انسان)؛ یعنی اولین بار از دو سلاح ننگینِ «شیمیایی» و «هسته‌ای» استفاده (سواستفاده) کردند.

برای اینکه قطارِ بحث‌مان از ریل اصلی‌اَش خارج نشود از پرداختن به سایر اتفاقات ناگوار از قبیل اشغال فلسطین، جنگ ویتنام به اضافه‌ی ایران و عراق و … صرف نظر می‌نماییم. در کنار وقایع تلخ سده‌ی بیستم، اتفاقات شیرین و حیرت انگیزی نیز رقم خورده‌اند. انسان، قبل از این قرن، خیره بر آسمانِ خیره کننده و با حسرت، نظاره‌گرِ پرواز پرندگان می‌شد و قدرت جاذبه‌ی زمین، زمین‌گیرش کرده بود اما به آرزوی دیرینه‌اش با اختراع هواپیما رسید حتی قدم زدن در فرای زمین و فضا به قدری برایش جذاب و هیجان انگیز بود که توانست با اختراع فضاپیما، پا در ماه بگذارد! دو جنگ جهانی، علم و عالِمان را در تنگنا قرار داده و دانشمندان را مجبور به توسعه‌ی سریع و بی‌درنگ دانش، کشفیات و اختراعات می‌کرد! صنعت هواپیما سازی، رادار و رادیو، ماشین، داروسازی و … بیش از سرعت نرمال، پدید و رشد پیدا می‌کرد. (ادامه‌ی وقایع قرن بیستم و اتفاقات خاص آن را به آینده موکول می‌کنیم زیرا بسیار مهم بوده و باید بیشتر تامل کنیم فعلا به عنوان یک تکه از پازل نگه دارین)

جهانی که انسان را شکل داد…

تولد کره‌ی زمین:

۵۰ میلیون قرنِ پیش در چنین روزی، زمین متولد شد و اکنون در سن ۵ میلیارد سالگی خویش به سر می‌برد. وقتی به سن ۲۰ میلیون سالگی‌اش پا نهاد، استخوان‌هایش رشد کرده و سنین کودکی را پشت سر می‌گذاشت اما هنوز آتشین و داغ بود.

در ۳۰۰ میلیون سالگی‌اش دیگر جوانی بالغ و خونسرد شده بود، اقیانوس‌ها شکل گرفتند و آثار حیات پدید آمد. اولین موجودات تک سلولی به وجود آمد و زمین مادر شد! در ۲ میلیارد سالگی، زاییدن «چند‌ قلو» را تجربه کرد و فرزندان «چند سلولی» قدم به زمین گذاشتند و در آغوشش رشد یافتند. چهار میلیارد و هفتصد میلیون سال که از عمرش گذشت، شکل و شمایل یک زن زیبا به خود پیدا می‌کرد و ابرقاره در صورتش نقش بست و بعدها به قاره‌ها تغییر شکل دادند.

ادامه داره…

با تشکر

 

دیدگاه بگذارید

avatar